خدایا شکرت.........
سزارین
دختر و پدر
انتظار به سر رسید.....
بالاخره بعد از ۹ ماه انتظار در تاریخ ٤/٦/۹٢ ساعت ٢٠/١٠ صبح دنیا اومد. بالاخره بعد از ۹ ماه انتظار دیروز در تاریخ ٤/٦/۹٢ ساعت ٢٠/١٠ صبح دنیا اومد. وزنش ١٦٠/۳ و قدش ٤٢سانته و خداروشکر سلامت عمومیش خوبه. شباهتش هم به خودم رفته و هم به همسر! خودمم خوبم. امروز ساعت ١١صبح هم مرخص شدم ببخشید که نمیتونم زیاد توضیح بدم خیلی شلوغ پلوغه فقط بگم که همه چی خیلی خیلی خوبه و راحت سزارین شدم از دوستای گلم که واسم دعا کردن ممنونم انشااله به بی گناهی این بچه همه وهمه مادرای چشم انتظار حس شیرین مادر شدن و بچشن از صمیم قلب دعا میکنم تبسم عزی...
نویسنده :
آزاده
0:34
بدون عنوان
شمارش معکوس
سلام دوست جونیا سلام دختر نازم حالتون چطوره احوالتون چطوره!!!! کمتر از ٢٠ روز دیگه دختر نازم میاد تو بغلم . وای که چه زود گذشت اصلا باورم نمیشه که نه ماه گذشت با همه سختی ها و شیرینی ها ... تو رو خدا برام دعا کنید که زایمان راحتی داشته باشم باورتون نمیشه خودمم هنوز بین طبیعی و سزارین دو دل موندم اگه شما نظر و پیشنهادی دارید من رو هم راهنمایی کنید. خیلی استرس دارم تا حدی که شبها همیشه کابوسهای بدی می بینم . اگه بدونی بابا علی چقدر بی تابه و برای اومدنت لحظه شماری میکنه و هر روز ازم میپرسه پس دخترمون کی به دنیا میاد و همه چیز رو برای اومدنت آماده کرده. هر وقت که از بیرون میایم خونه اول سراغ اتاق شما میره ...
نویسنده :
آزاده
13:04
انتظار کم کم به پایان می رسد
سلام دخترم الهی فدات شم که با تکونات داری دیوونم میکنی.... دیگه وارد نه ماه شدم و کمتر از یک ماه دیگه شما می آی تو بغل مامان و بابا. پنج شنبه هفته پیش (٢/٥/٩٢)عزیز جون سیسمونیتو آورد که به خاطر فوت یکی از آشناها(بابای عروس خاله)نتونستیم کسی رو دعوت کنیم و جشن بگیریم .انشااللله بعد از ماه رمضون نزدیکارو دعوت میکنیم و یه جشن ساده می گیریم. فقط عزیز جون و دایی علی و دایی مجید و زن دایی زهرا و پسر خاله بهنام و مادر جون و عمه معصومه بودن که زحمت چیدن اتاقت رو زن دایی و عمه کشیدن.. اتاقت واسه اومدنت آمادس و فقط شما رو کم داره. به زودی عکسهاشو برات میذارم تا ببینی که اتاقت چقدر خوشگله. بابایی که اینقدر ذوق میکنه که نگو و نپ...
نویسنده :
آزاده
13:49
شب قدر
امشب شب نوازش بندگان در باران رحمت الهیست وای بر من اگر تر نشوم. ...
نویسنده :
آزاده
0:55