تبسم کوچولوی ماتبسم کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

تبسم منو بابا

ببخش منو

1392/6/16 22:03
نویسنده : آزاده
1,234 بازدید
اشتراک گذاری

ببخش منو.........


خداوند لبخند زد
دختر آفریده شد!
لبخند خدا روزت مبارک
تبسم عزیزم روزت مبارک


ببخش اگه امشب پیشت نیستم.......

 

ببخش که شبها بی من می خوابی...........

 

ببخش که امشب روز تو بود ولی بغلم نبودی...........

 

ببخش اگه مادرت شیر داره ولی تو باید با شیر خشک تغزیه کنی...........

 


ببخش منو

                                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامان موش موشک
16 شهریور 92 22:57
ان شاالله پست بعدیتون رو از توی خونه با سلامتی کامل بنویسین منتظر خبرهای خوبی ازتون هستم
مامان زری
16 شهریور 92 23:02
آزاده جون تو رو به خدا انقدر خودت رو ناراحت نکن عزیزم،همه اینها میگذره،انشاالله زود زود خوب شی گلم تبسم عزیزم روزت مبارک
.::مادر خانومی::.
18 شهریور 92 17:14
الهی بمیرم
مادر منتظر
19 شهریور 92 16:31
سلام تبسم کوچولوی ما و مامانی خوب و مهربونش چطوری مامانی تبسم؟ حالت بهتر شده؟ چرا خبری از خودت بهمون ندادی؟ حسابی نگران شدم. هنوز بیمارستانی عزیزم؟ انشاالله که هیچی نیست و یه کسالت زودگذر بعد از زایمانه خانومی. انشاالله زود میری خونه پیش نینی و شیرش میدی و حسابی بغلش میکنی. خدا به حق خانوم فاطمه زهرا و حضرت معصومه که ولادتشون بوده هر چی زودتر عافیت کامل بده بهت و خیال تو و همه راحت بشه. اصلا نگران نباش و به خودت روحیه بده . مطمئن باش چیزی نیست. اگه وقت کردی حتما به وبلاگم بیا و خبری از خودت بهم بده . منتظرما بازم بهت سر میزنم
مادر منتظر
19 شهریور 92 16:34
راستییییییییییی یادم رفت , عجب خاله فراموشکاری داریا تبسم جون روز دختر مبارککککککککککککککککک باشه تبسم جون عزیزم دعا کن مامانی زود زود خوب شه بیاد پیشت که دلشم اینقدر بارت تنگ نشه. روزت مبارک.انشاالله سال بعد همچین روزی با بابایی و مامانی برین بیرون گردش و بازی
مامان یاسمن و محمد پارسا
20 شهریور 92 17:28
عزیزم غصه نخور ایشالاه سالم و سلامت بر می گردی پیش تبسم عزیزم الان پیششم بودی نمی تونستی خوب بهش برسی ایشلاه با سلامتی کامل می ری پیشش
نیلوفر
22 شهریور 92 16:45
آزاده جون عزیزدلم حتما ضعیف شدی. سعی کن خودت و تقویت کنی و اعصابت آروم باشه. گلم الان بخاطر زایمان بدنت ضعیفه. بیشتر به خودت برس. انشااله که همین یکی دوروزه باز هم خودت تبسم و بغل میگیری و شیر میدی.
.::مادر خانومی::.
23 شهریور 92 13:49
سلام عزیزم بهتر شدی ایشالا؟
مادر منتظر
23 شهریور 92 19:15
سلام مامانی تبسم من واقعا نگران شما شدم. چرا هیچ خبری از خودتون نمیدین؟ بهتر شدین؟ تبسم چطوره؟ کجاست؟
مامان زری
23 شهریور 92 22:22
سلام آزاده جان پس چرا نمای من واقعا نگرانم
نیلوفر
25 شهریور 92 16:10
آزاده جون بهتری انشااله؟؟؟ مرخص شدی؟؟؟
نیلوفر
27 شهریور 92 21:11
آزاده جون در چه حالی عزیزم؟؟؟ خیلی نگرانتم. بهتر شدی؟؟؟ مرخص شدی بری خونه؟؟؟ حواست باشه شیرتو بدوشی که خدای نکرده خشک نشه.
سوگل
28 شهریور 92 14:13
عزیزدلم .. خدا رو شکر که حالت بهتره .. ایشالا که زوذی برگردی خونه عزیزم ...
مامان یاسمن و محمد پارسا
29 شهریور 92 22:08
عزیزم کجای کاش یه خبر از خودت می دادی
رویا
29 شهریور 92 22:51
خوبی آزاده جون؟؟ تبسم جون خوبه؟؟
.::مادر خانومی::.
31 شهریور 92 10:36
سلام عزیزم خوبی؟ روبه راه شدی؟ ازت خبری نیست نگرانت شدم
مامان ازاده
31 شهریور 92 16:33
حالت چطوره آزاده جون؟کجایی؟دخملی خوبه؟
خاله شیدا و روشا
1 مهر 92 2:42
ایشالا که هرچه زودتر میرید پیش دختر گلتون الهی بمیرم نوشته اتون رو خوندم خیلی ناراحت شدم
مامان زری
1 مهر 92 20:41
سلام آزاده جون خوبی؟ چه خبر؟ تو رو خدا بیا یه خبری از خودت بهم بده خیلی دلواپستم
نیلوفر
4 مهر 92 16:15
آزاده جون کاش یه خبری از خودت میدادی عزیزم در چه حالی آزاده؟؟؟ بهتر شدی؟؟؟ خیلی نگرانتم.
.::مادر خانومی::.
5 مهر 92 12:59
سلام عزیزدلم بیا وبلاگم برای خداحافظی منتظرتم
مامان ملینا
25 آبان 92 9:04
الهی بمیرم برات .